یک راز بزرگ! روزی در یک شهر کوچک و محقر ٬ در مکانی تاریک و دور افتاده ٬ نوزادی چشم به جهان گشود. تولد او به جهان اعلام نشد ٬ مادرش یک زن معروف نبود ٬ و مسافرخانه ها هم جائی برای آنها نداشتند ٬ لذا خانواده او در آغل پناه گرفتند و آنجا بود که در ساعات تاریک شب ٬ زمانی که شهر به خواب فرورفته بود آن غریبه کوچک به دنیا آمد.
اگر چه کسی متوجه حادثه خارق العادخ ای نشد ٬ ولی با به دنیا آمدن این طفل همه ناقوسهای آسمان به صدا درآمدند. یک ستاره جدید در آسمان شروع به درخشش کرد . فرشته ای شتابان پرواز کرده و این مژده مسرت بخش را که توام با شادی عظیمی بود به گوش دسته ای از شبانان رسانید ٬ انگاه نوری گرداگرد آنها را در بر گرفته و تاریکی شب را بیرون راند . سپس موجودات آسمانی بی شماری به فرشته ملحق شده و تسبیح کنان این سرود شادمانی را سردادند : " خدا را در اعلی علیین جلال و بر زمین سلامتی و در میان مردم رضامندی باد!" ( لوقا ٢: ١۴ )
پس از رفتن فرشتگان ٬ شبانان شتابان به بیت لحم رفتند تا نوزاد را ببینند . چند مجوسی نیز از مشرق زمین آمده و هدایای نفیسی به وی تقدیم کردند . آنگاه در زمانی کوتاه اضطرابی عظیم تمامی اورشایم را فرا گرفت ٬ حتی پادشاه نیز آشفته شد . تولد این کودک فقیر آسمان و زمین را تکان داده بود.
این یک راز است ! یک راز بزرگ ! این نوزاد کسی غیر از خدای قادر مطلق ٬ خداوند و آفریننده آسمان و زمین نبود . او از یک باکره به دنیا آمد ٬ او در شکل انسان آمد تا در میان ما ساکن شود :" که اینک باکره آبستن شده پسری خواهد زائید و نام او را عمانوئیل خواهد خواند که تفسیرش این است : خدا با ما . " (متی ٢٣ : ١ ) فرشته آشکارا اعلام کرد که نوزاد چه کسی است ٬ وی گفت : " که امروز در شهر داود ٬ نجات دهنده ای که مسیح خداوند باشد متولد شد. " (لوقا : ١١ : ٢ )
در عهد عتیق عبارات خداوند خدا ٬ خداوند یهوه ٬ خداوند خدای تو و غیره به کرات در رابطه با خدا به کار رفته اند. وحال فرشته ای اعلام می کند که این مولود بیت لحم ٬ مسیح خداوند است . با توجه به این که عهد عهد عتیق و عهد جدیدبه اتفاق می گویند که تنها یک خداوند وجود دارد ٬ شکی نیست که عیسی عهد جدید و خداوند خدای عهد عتیق یک خداوند هستند. آیات زیر با قاطعیت ثابت می کند که خداوند خدای عهد عتیق همان خداوند عیسی عهد جدید است :
" خداوند یهوه که آسمانها را آفرید ... و زمین و نتایج آن را گسترانید ..." (اشعیا ۵ : ۴٢ ).
خداوند عیسی آسمان را آفرید (کولسیان ١ : ١٢ - ١۶ و یوحنا ١ : ١ – ١٠ ).
" من ٬ من یهوه هستم و غیر از من نجات دهنده ای نیست . " (اشعیا ۴٣ : ١١).
عیسی مسیح منجی ماست (تیطس ١ : ٣ ).
"من هستم الف و یا ٬ اول و آخر ٬ می گوید آن خداوند خدا ..." (مکاشفه ١ : ٨).
یهوه اول و آخر است (اشعیا ۴۴ : ۶).
"... اگر باور نکنید که من هستم... " (یوحنا ٨ ٢۴).
" خداوند سلطنت خواهد کرد تا ابدالآباد ..." (مزمور ١۴۶ : ١٠).
"من خداوند قدوس شما هستم ... پادشاه شما " (اشعیا ۴٣:١۵).
" عیسی ٬ پادشاه یهود "(متی ٢٧ : ٣٧)
"تو به تنهائی یهوه هستی . تو فلک و فلک الافلاک و تمامی جنود آنها را و زمین را و هر چه بر آن است و دریاها را و هر چه در آنهاست ٬ ساخته ای و تو همه اینها را حیات می بخشی و جنود آسمان تو را سجده می کنند. تو ای یهوه آن خدا هستی که ابرام را برگزیدی و او را از اور کلدانیان بیرون آوردی و اسم او را به ابراهیم تبدیل نمودی . " (نحمیا ٩ : ۶-٧)
"... خداوندا تو کیستی...من عیسی هستم..." (اعمال ٩:۵).
"من هستم خدای قادر مطلق ..." (پیدایش ١: ١٧)
"خداوند عیسی قادر مطلق است" (مکاشفه ١:٨).
و آیات ذیل ثابت می کند که آن مولود بیت لحم بدون هیچ تردیدی خداوند قادر مطلق است:
" زیرا که برای ما ولدی زائیده و پسری به ما بخشیده شد و سلطنت بر دوش او خواهد بود و اسم او عجیب و مشیر و خدای قدیر و پدر سرمدی و سرور سلامتی خوانده خواهد شد ." (اشعیا٩:۶).
طلوع فردی که در بیت لحم مولود شد به ایام ابدیت مربوط می شود (میکاه ۵:١-٣).
عیسی قبل از ابراهیم بود : " ... عیسی بدیشان گفت : آمین آمین به شما می گویم که پیش از آنکه ابراهیم پیدا شود من هستم . " (یوحنا٨: ۵۶ - ۵٨).
توما اعتراف کرد که عیسی خداست (یوحنا ٢٠:٢٨).
رابطه پدر و پسر از چه زمانی شروع می شود؟
- آیا در ابدیت با خدا یعنی قبل از تولدش در بیت لحم ٬ پسر بود؟
- عیسی چه موقعی پسر شد؟
- آیا هم سن پدر است؟
- مادرش کیست؟
- زمانی که در بیت لحم به دنیا آمد بر سر بدن او چه آمد؟
- آیا دو پدر و مادر داشت؟
اوه نه ! چنین نیست٬ این قبیل تصورات حاکی از یک درک نادرست از خدا و پسر می باشند.
خدا در ابدیت یک روح نامرئی و بدون جسم و استخوان است که آسمان و زمین را به وجود آورد (اشعیا ٣٧: ١۶ و ۴۴ :٣۴ و ایوب ٩:٨) او خود اعلام کرد که با وی کسی نبود و به تنهائی زمین را آفریده است (اشعیا ۴۵ : ۵ و ۴۴ : ٢۴ ). "" من ٬ من یهوه هستم و غیر از من نجات دهنده ای نیست . " (اشعیا ۴٣ : ١١).او تنها خداوند خدا و یگانه کنجی بود . او به شکل انسان آمد تا به نجات تبدیل شود . نام او عیسی بود ٬ معنی این نام " خدای نجات دهنده" است . در آن زمان بود که رابطه فرزندی آغاز شد یعنی در زمانی که خدا انسان شد. وقتی که او مولود بیت لحم و بره قربای برلی گناه شد ٬ خدای مجسم شده بود که برای گناهان جهان مرد (اعمال ٢٠ : ٢٨). پیش از تولد عیسی در بیت لحم پسری وجود نداشت ٬ اگر چه آن کس که پسر شد به عنوان روحی نامرئی در ابدیت وجود داشت.
عیسی هم خدا بود هم انسان
عیسی یک انسان بود ٬ یک انسان کامل . او به عنوان انسان می خوابید ٬ می خورد و احساس خستگی می کرد ٬ اما همه آن اعمال عظیمی که به ظهور می رساند ثابت می کند که عیسی بیش از یک انسان بود. چه کسی غیر از او می توانست مردگان را زنده کند ٬ بر آبها راه برود٬ چشمان کور را باز کند ٬ نان را تکثیر کند و غیره؟ او خدا و انسانی بود که در یک صورت (تصویر) جمع شده بود. به همین خاطر او به فیلیپش گفت: "... کسی که مرا دید پدر را دیده است ... " (یوحنا ١۴ : ٩ ). مگر او نگفته است : " من و پدر یک هستیم مگر او نگفته است : " ... اگر باور نکنید که من هستم (درباره پدر صحبت می کرد) در گناهان خود خواهید مرد..." (یوحنا ٨ : ٢۴ و ٢٧ ). این به راستی یک راز شگفت انگیز است ٬ عیسی انسان – خدا بود . او مانند یک انسان عادی به دنیا نیامد ٬ او پدری زمینی نداشت ٬ پدر او روح القدس بود که در رحم مریم قرار گرفت. و به همین خاطر است که هم انسان بود و هم خدا.
او به عنوان انسان می خورد ٬ اما به عنوان خداغ نانها و ماهی ها را تکثیر می کرد. به عنوان انسان در قایق خوابیده بود ٬ ولی به عنوان خدا بلند شد و موجهای خروشان را آرام ساخت . او به عنوان انسان در جلوی قبر ایلعازر دعا کرد٬ ولی به عنوان خدا او را زنده گردانید. به عنوان انسان مرد ٬ ولی در مقام خدا خود را زنده کرد.(یوحنا ٢:١٩). او خدا و انسان بود ٬ پدر ٬ پسر ٬ روح القدس و جسم ٬ همه در یک صورت (تصویر) . بنابراین زمانی که خدا می گوید " ... آدم را به صورت (نه صورتها) ما ...بسازیم..." (پیدایش ١ :٢۶ – ٢٧ ) به دو جنبه مربوط به رابطه پدر و پسر " در یک صورت" و نه "صورت ها" اشاره دارد. صورت خدا کدام است؟ عیسی صورت خدای نادیده است (کولسیان ١ : ١۵ ).
بنی اسرائیل هرگز خدای خویش را ندیده بودند ٬ او برای آنها نامرئی بود ٬ ولی با آمدن عیسی خدای نادیدنی مرئی شد.در حالی که خدا در جسم ٬ خود را بر روی زمین نشان می داد ٬ در آسمان همچنان در حالت روح بود. به همین خاطر است که مسیح می توانست از " پدری که در او زندگی می کند " و همچنین از" پدری که در آسمان است" صحبت کند.
عبارت " عیسی در دست راست خداست " به هیچ وجه بدین مفهوم نیست که خدا و عیسی دوشخص هستند که در کنار یکدیگر و بر یک تخت برای قرنها جلوس فرموده اند. این تصور از خدا هم مسخره است و هم ضد کتاب مقدس. روزی یک واعظ گفت که عیسی تنها یک بار پس از صعود خود به آسمان در سمت راست خدا ایستاد و آن زمانی بود که از استیفان استقبال کرد٬ چون استیفان او را " ایستاده " به دست راست خدا دید . باید گفت که این درک درستی از " دست راست خدا " نیست . " دست راست " یک اصطلاح نمادین است که قدرت و اقتدار را می رساند. عیسی گفت: " که تمامی قدرت در آسمان و زمین به من داده شده است" . وقتی که خدا بر زمین تن گرفته و و انسان شد ٬ همه اعمال مقتدرانه خود را به واسطه قدرت و اقتداری که در این انسان بود به ظهور می رسانید . و هم اکنون که عیسی به آسمان صعود کرده است ٬ صاحب تمامی قدرت در آنجا می باشد (متی ٢٨:١٨) بنابراین اصطلاح " عیسی در دست راست خدا " بدین مفهوم است که او صاحب تمامی قدرت و اختیار می باشد و به عبارتی بدین معنا است که عیسی قوت خداست (اول قرنتیان ١:٢۴) ضمنا این نکته را نیز باید به خاطر داشت که عیسی مسیح بیش از یک انسان بود . او هم خدا بود هم انسان ٬ او خدای ظاهر شده در جسم بود (اول تیموتائوس ٣:١۶) .
در اینجا به چند نمونه از کاربردهای نمادین " دست راست " و رابطه آن با قدرت توجه کنید :
" به تحقیق دست من بنیاد زمین را نهاد و دست راست من آسمانها را گسترانید . وقتی آنها را می خوانم با هم برقرار می باشند. " (اشعیا۴٨:١٣)
" زیرا که به دست راست مسکین خواهد ایستاد تا او را از آنانی که بر جان او فتوا می دهند برهاند ." (مزمور١٠٩:٣١)" که بازوی جلیل خود را به دست راست موسی خرامان ساخت و آبها را پیش روی ایشان منشق گردانید تا اسم جاودانی برای خویش پیدا کند . "(اشعیا۶٣:١٢).
" خداوند را همیشه پیش روی خود می دارم. چونکه به دست راست من است ٬ جنبش نخواهم خورد ." (مزمور ١۶:٨). و بسیاری آیات دیگر.
روح القدس
روح القدس یک شخص سوم که متمایز و جدا از پدرو پسر باشد ٬ نیست . روح القدس خداست. ما در یوحنا ۴:٢۴ می خوانیم : " خدا روح است ..." و خدا قدوس است. برای اثبات این مساله که روح القدس خدا است هیچ نیازی به دلائل غیر کتاب مقدسی نداریم. کتب به ما می گویند که روح القدس پدر عیسی است (متی ١:١٨-٢٠)البته لازم است این مساله را یادآور شویم که عیسی خدای مجسم شده است.
عیسی روح القدس است
روزی عیسی شاگردان خود را جمع کرده و به آنها گفت که قرار است به زودی برود ٬ ولی وعده داد که تسلی دهنده دیگری را خواهد فرستاد تا برای همیشه با آنها بماند . این تسلی دهنده دیگر چه کسی است ؟ نام او چیست ؟ آیا صحبت از شخصی غیر از عیسی است ؟ پس در صورتی که چنین باشد ٬ عیسی دیگر حاضر نیست و در درون ما ساکن نمی باشد . اما عیسی گفت : " ... اینک من هر روزه تا انقضای عالم همراه شما می باشم ." (متی ٢٨:٢٠).
عیسی شاگردان خود را در ابهام رها نکرد . او به وضوح از هویت تسلی دهنده دیگر برای آنها صحبت کرد ٬ وی چنین گفت : " شما را یتیم نمی گذارم نزد شما می آیم . " (یوحنا ١۴:١٨)او به آنها گفت که تسلی دهنده دیگری که می بایست بیاید همان کسی است که بین آنها بسر برده است . عیسی قول دا که همان تسلی دهنده در زمان رجعت او در درون آنها ساکن خواهد شد . او درجسم در میان آنها بود و با جسم به آسمان بالا رفت ٬
ولی در پنطیکاست نزول فرمود تا در آنها ساکن شود. به همین دلیل است که می توانیم با جرات بخوانیم : " وقتی که عیسی وارد قلب من شد ..." بنابراین نام تسلی دهنده (روح القدس) عیسی است (یوحنا ١۴:٢۶). نام دیگری وجود ندارد.
تئوری تثلیث
در طول سده های جهالت بشری ٬ انسانها با حکمفرما کردن سنتهای خود باعث شدند تا عظمت ٬ جلال و کبریایی خداوند عیسی مسیح پوشیده بماند . آن کس که گفته بود من اول و آخر هستم ٬ به مقام دوم تنزل داده شد . انسانها پس از سده ها بحث و جدل درباره الوهیت ٬ درباره آموزه ای موسوم به تثلیث به توافق رسیده اند
طبق برداشت فوق خدا از سه شخص متمایز و جدا از هم تشکیل شده است . آنان با ارائه چنین برداشتی ٬ عیسی مسیح را که خداوند همه چیز خوانده شده است به مقام دوم تنزل داده اند.
خدا بی شک با مشاهده نادانی کسانی که با شوقی مذهبی سرودهائی را در ستایش "تثلیث مبارک خدا در سه شخص " می خوانند خشمگین شد . ولی هم اکنون ابرهای تاریک کنار می روند و آموزه رسولان دوباره می درخشد . این آموزه می گوید : عیسی مسیح ٬ خدا و روح ظاهر شده در جسم است ٬ ما با سه شخصیت سرو کار نداریم بلکه با یک شخص واحد.
آموزه تثلیث در واقع ثمره تلاش نافرجام بشر برای توضیح و توجیه راز بزرگ تجسم خدا در جسم است . ولی بشر با ارائه چنینتعریفی این راز را به یک نظریه پوچ مبدل کرده است . اگر پدر ٬ پسر و روح القدس سه شخص متمایز باشند ٬ در این صورت باید گفت که در هر مسیحی سه شخص ساکن است (دوم قرنتیان ۶:١۶ ٬ دوم قرنتیان ١٣:۵ ٬ اول قرنتیان ۶:١٩)و اگر سه شخص ساکن باشد پس باید گفت که هر کدام از آنها (جداگانه) مسیح را زنده کرده است( اعمال ١٣:٣٠ ٬ رومیان ٨:١١ ٬ یوحنا ٢:١٩). در صورتی که مسیح و خدا دو شخص مجزا باشند پس دو کلیسای جدا از هم وجود دارد چون هم صحبت از کلیسای خداست و هم صحبت از کلیسای مسیح . و در صورتی که خدا و روح القدس دو شخص مجزا باشند ٬ پس عیسی دو پدر دارد. خدا پدرش است و روح القدس نیز همینطور (متی ١٨:١۶ ٬ ١:١۶). به علاوه شایان ذکر است که خود عیسی نیز پدر سرمدی خوانده می شود. (اشعیا ٩:۶).
در صورتی که بپذیریم عبارت خدا به هر کدام از این اشخاص به طور مجزا اطلاق می شود ٬ نتیجه می گیریم که سه خدای مجزا داریم ٬ یا بهتر است بگوئیم که هر کدام از آنها یک سوم از خدا هستند. حال آنکه اگر این سه شخص مساوی باشند پس اشعیای نبی یک رویای دروغین دیده است ٬ زیرا می گوید : " پس مرا به که تشبیه می کنید تا با وی مساوی باشم ؟ ... " (اشعیا ۴٠:٢۵). اگر خدا از سه شخص جدا از هم تشکیل شده باشدهر کدام باید یک اسم جداگانه داشته باشند ٬ در حالی که تنها با یک اسم سروکار داریم . پدر یک اسم خاص نیست . پسر یک اسم خاص نیست . و روح القدس یک اسم خاص نیست . واقعیت این است که پطرس بر خلاف تصور برخی ٬ اشتباه نکردوقتی که در روز پنطیکاست تحت الهام روح گفت : " ... توبه کنید و هر یک از شما به اسم عیسی مسیح به جهت آمرزش گناهان تعمید گیرید و عطای روح القدس را خواهید یافت." (اعمال٢:٣٨).
هوش انسانی تا ابد از درک راز عیسی مسیح ناتوان خواهد بود. برای شناخت او نیاز داریم که خدا با نور خود کتب را برای ما باز کند تا او را همانطور که هست بشناسیم. کسی که دید جسمانی دارد نمی تواند با مطالعه متاب مقدس به شناخت این راز نائل شود٬ ولی روح القدس با نور منکشف کننده خود هاله ای به دور کبریایی می کشد و او را به عنوان بزرگ هستم ٬ پدر سرمدی٬ یگانه فرزانه ٬ نجات دهنده ما ٬ آفریننده آسمان و زمین و غیره معرفی می کند (یوحنا ٨۵:٨ ٬ اشعیا ٩:۶ ٬ تیطس ٢:١٣ ٬ اول تیموتائوس ١:١٧ ٬ کولسیان ١:١۶).
زمانی که عیسی مسیح در جسم بود ٬ دنیا را دچار بلاتکلیفی کرد. امروز هم دنیا نمی داند که درباره او چه بگوید. یهودیان او را رد کرده اند چون که او یک انسان بود خود را خدا ساخته بود (یوحنا ١٠:٣٣). آنها مرتب از او می پرسیدند کی هستی؟ این چه نوع انسانی است ؟ لین همه حکمت از کجا آمده است ؟ آیا پسر خدا هستی ؟ آیا پادشاه هستی؟ از کجا آمده ای؟ چگونه ممکن است این مرد که درس نخوانده کتب را بشناسد ؟ این چه کسی است که جرات می کند گناهان را ببخشد ؟ و دنیا امروز نیز نمی داند در مقابل این شخصیت چه کار کند یا چه بگوید . جای تعجب نیست ٬ چون که وی بزرگ و عجیب است . نام عیسی بر هر اسمی برتری دارد و هیچ زبان بشری قادر به وصف عظمت این نام نخواهد بود.
ضد مسیح
شریر برای مخفی نگهداشتن هویت عیسی مسیح از چشمان اهالی دنیا بسیار کوشیده است. و این کوشش او نیز تا حدی توام با موفقیت بوده و خواهد بود ٬ در پایان این دوره همه دنیاعیسی مسیح را رد کرده و ضد مسیح را به جای خدا خواهند پرستید – به جز آنانی که نامشان در دفتر حیات بره ضبط شده است – یوحنا به ما هشدار داده گفت : " و هر روحی که عیسی مجسم شده را انکار کند ٬ از خدا نیست . واین است روح دجال که شنیده اید که او می آید و الآن هم در جهان است. " (اول یوحنا ۴:٣) در اول تیموتائوس ٣:١۶آمده است که خدا در جسم ظاهر شد و اول یوحنا ۴:٢ می گوید عیسی مسیح در جسم آمده است . هنگامی که این دو قسمت را کنار هم قرار می دهیم در می یابیم که عیسی مسیح همان خدا بود که در جسم نازل شد . و در صورتی که ما بخواهیم مقامی غیر از خدای قادر مطلق و خداوندگار زمین به او بدهیم به صفوف ضد مسیح می پیوندیم. در عیسی تمامی پری الوهیت ساکن است (کولسیان ٢:٩ و ١۶: ١٢-١٩ و ١٠:٣٨ و ٢:٨ و کولسیان ٣:١٧).
اگر چه کسی متوجه حادثه خارق العادخ ای نشد ٬ ولی با به دنیا آمدن این طفل همه ناقوسهای آسمان به صدا درآمدند. یک ستاره جدید در آسمان شروع به درخشش کرد . فرشته ای شتابان پرواز کرده و این مژده مسرت بخش را که توام با شادی عظیمی بود به گوش دسته ای از شبانان رسانید ٬ انگاه نوری گرداگرد آنها را در بر گرفته و تاریکی شب را بیرون راند . سپس موجودات آسمانی بی شماری به فرشته ملحق شده و تسبیح کنان این سرود شادمانی را سردادند : " خدا را در اعلی علیین جلال و بر زمین سلامتی و در میان مردم رضامندی باد!" ( لوقا ٢: ١۴ )
پس از رفتن فرشتگان ٬ شبانان شتابان به بیت لحم رفتند تا نوزاد را ببینند . چند مجوسی نیز از مشرق زمین آمده و هدایای نفیسی به وی تقدیم کردند . آنگاه در زمانی کوتاه اضطرابی عظیم تمامی اورشایم را فرا گرفت ٬ حتی پادشاه نیز آشفته شد . تولد این کودک فقیر آسمان و زمین را تکان داده بود.
این یک راز است ! یک راز بزرگ ! این نوزاد کسی غیر از خدای قادر مطلق ٬ خداوند و آفریننده آسمان و زمین نبود . او از یک باکره به دنیا آمد ٬ او در شکل انسان آمد تا در میان ما ساکن شود :" که اینک باکره آبستن شده پسری خواهد زائید و نام او را عمانوئیل خواهد خواند که تفسیرش این است : خدا با ما . " (متی ٢٣ : ١ ) فرشته آشکارا اعلام کرد که نوزاد چه کسی است ٬ وی گفت : " که امروز در شهر داود ٬ نجات دهنده ای که مسیح خداوند باشد متولد شد. " (لوقا : ١١ : ٢ )
در عهد عتیق عبارات خداوند خدا ٬ خداوند یهوه ٬ خداوند خدای تو و غیره به کرات در رابطه با خدا به کار رفته اند. وحال فرشته ای اعلام می کند که این مولود بیت لحم ٬ مسیح خداوند است . با توجه به این که عهد عهد عتیق و عهد جدیدبه اتفاق می گویند که تنها یک خداوند وجود دارد ٬ شکی نیست که عیسی عهد جدید و خداوند خدای عهد عتیق یک خداوند هستند. آیات زیر با قاطعیت ثابت می کند که خداوند خدای عهد عتیق همان خداوند عیسی عهد جدید است :
" خداوند یهوه که آسمانها را آفرید ... و زمین و نتایج آن را گسترانید ..." (اشعیا ۵ : ۴٢ ).
خداوند عیسی آسمان را آفرید (کولسیان ١ : ١٢ - ١۶ و یوحنا ١ : ١ – ١٠ ).
" من ٬ من یهوه هستم و غیر از من نجات دهنده ای نیست . " (اشعیا ۴٣ : ١١).
عیسی مسیح منجی ماست (تیطس ١ : ٣ ).
"من هستم الف و یا ٬ اول و آخر ٬ می گوید آن خداوند خدا ..." (مکاشفه ١ : ٨).
یهوه اول و آخر است (اشعیا ۴۴ : ۶).
"... اگر باور نکنید که من هستم... " (یوحنا ٨ ٢۴).
" خداوند سلطنت خواهد کرد تا ابدالآباد ..." (مزمور ١۴۶ : ١٠).
"من خداوند قدوس شما هستم ... پادشاه شما " (اشعیا ۴٣:١۵).
" عیسی ٬ پادشاه یهود "(متی ٢٧ : ٣٧)
"تو به تنهائی یهوه هستی . تو فلک و فلک الافلاک و تمامی جنود آنها را و زمین را و هر چه بر آن است و دریاها را و هر چه در آنهاست ٬ ساخته ای و تو همه اینها را حیات می بخشی و جنود آسمان تو را سجده می کنند. تو ای یهوه آن خدا هستی که ابرام را برگزیدی و او را از اور کلدانیان بیرون آوردی و اسم او را به ابراهیم تبدیل نمودی . " (نحمیا ٩ : ۶-٧)
"... خداوندا تو کیستی...من عیسی هستم..." (اعمال ٩:۵).
"من هستم خدای قادر مطلق ..." (پیدایش ١: ١٧)
"خداوند عیسی قادر مطلق است" (مکاشفه ١:٨).
و آیات ذیل ثابت می کند که آن مولود بیت لحم بدون هیچ تردیدی خداوند قادر مطلق است:
" زیرا که برای ما ولدی زائیده و پسری به ما بخشیده شد و سلطنت بر دوش او خواهد بود و اسم او عجیب و مشیر و خدای قدیر و پدر سرمدی و سرور سلامتی خوانده خواهد شد ." (اشعیا٩:۶).
طلوع فردی که در بیت لحم مولود شد به ایام ابدیت مربوط می شود (میکاه ۵:١-٣).
عیسی قبل از ابراهیم بود : " ... عیسی بدیشان گفت : آمین آمین به شما می گویم که پیش از آنکه ابراهیم پیدا شود من هستم . " (یوحنا٨: ۵۶ - ۵٨).
توما اعتراف کرد که عیسی خداست (یوحنا ٢٠:٢٨).
رابطه پدر و پسر از چه زمانی شروع می شود؟
- آیا در ابدیت با خدا یعنی قبل از تولدش در بیت لحم ٬ پسر بود؟
- عیسی چه موقعی پسر شد؟
- آیا هم سن پدر است؟
- مادرش کیست؟
- زمانی که در بیت لحم به دنیا آمد بر سر بدن او چه آمد؟
- آیا دو پدر و مادر داشت؟
اوه نه ! چنین نیست٬ این قبیل تصورات حاکی از یک درک نادرست از خدا و پسر می باشند.
خدا در ابدیت یک روح نامرئی و بدون جسم و استخوان است که آسمان و زمین را به وجود آورد (اشعیا ٣٧: ١۶ و ۴۴ :٣۴ و ایوب ٩:٨) او خود اعلام کرد که با وی کسی نبود و به تنهائی زمین را آفریده است (اشعیا ۴۵ : ۵ و ۴۴ : ٢۴ ). "" من ٬ من یهوه هستم و غیر از من نجات دهنده ای نیست . " (اشعیا ۴٣ : ١١).او تنها خداوند خدا و یگانه کنجی بود . او به شکل انسان آمد تا به نجات تبدیل شود . نام او عیسی بود ٬ معنی این نام " خدای نجات دهنده" است . در آن زمان بود که رابطه فرزندی آغاز شد یعنی در زمانی که خدا انسان شد. وقتی که او مولود بیت لحم و بره قربای برلی گناه شد ٬ خدای مجسم شده بود که برای گناهان جهان مرد (اعمال ٢٠ : ٢٨). پیش از تولد عیسی در بیت لحم پسری وجود نداشت ٬ اگر چه آن کس که پسر شد به عنوان روحی نامرئی در ابدیت وجود داشت.
عیسی هم خدا بود هم انسان
عیسی یک انسان بود ٬ یک انسان کامل . او به عنوان انسان می خوابید ٬ می خورد و احساس خستگی می کرد ٬ اما همه آن اعمال عظیمی که به ظهور می رساند ثابت می کند که عیسی بیش از یک انسان بود. چه کسی غیر از او می توانست مردگان را زنده کند ٬ بر آبها راه برود٬ چشمان کور را باز کند ٬ نان را تکثیر کند و غیره؟ او خدا و انسانی بود که در یک صورت (تصویر) جمع شده بود. به همین خاطر او به فیلیپش گفت: "... کسی که مرا دید پدر را دیده است ... " (یوحنا ١۴ : ٩ ). مگر او نگفته است : " من و پدر یک هستیم مگر او نگفته است : " ... اگر باور نکنید که من هستم (درباره پدر صحبت می کرد) در گناهان خود خواهید مرد..." (یوحنا ٨ : ٢۴ و ٢٧ ). این به راستی یک راز شگفت انگیز است ٬ عیسی انسان – خدا بود . او مانند یک انسان عادی به دنیا نیامد ٬ او پدری زمینی نداشت ٬ پدر او روح القدس بود که در رحم مریم قرار گرفت. و به همین خاطر است که هم انسان بود و هم خدا.
او به عنوان انسان می خورد ٬ اما به عنوان خداغ نانها و ماهی ها را تکثیر می کرد. به عنوان انسان در قایق خوابیده بود ٬ ولی به عنوان خدا بلند شد و موجهای خروشان را آرام ساخت . او به عنوان انسان در جلوی قبر ایلعازر دعا کرد٬ ولی به عنوان خدا او را زنده گردانید. به عنوان انسان مرد ٬ ولی در مقام خدا خود را زنده کرد.(یوحنا ٢:١٩). او خدا و انسان بود ٬ پدر ٬ پسر ٬ روح القدس و جسم ٬ همه در یک صورت (تصویر) . بنابراین زمانی که خدا می گوید " ... آدم را به صورت (نه صورتها) ما ...بسازیم..." (پیدایش ١ :٢۶ – ٢٧ ) به دو جنبه مربوط به رابطه پدر و پسر " در یک صورت" و نه "صورت ها" اشاره دارد. صورت خدا کدام است؟ عیسی صورت خدای نادیده است (کولسیان ١ : ١۵ ).
بنی اسرائیل هرگز خدای خویش را ندیده بودند ٬ او برای آنها نامرئی بود ٬ ولی با آمدن عیسی خدای نادیدنی مرئی شد.در حالی که خدا در جسم ٬ خود را بر روی زمین نشان می داد ٬ در آسمان همچنان در حالت روح بود. به همین خاطر است که مسیح می توانست از " پدری که در او زندگی می کند " و همچنین از" پدری که در آسمان است" صحبت کند.
عبارت " عیسی در دست راست خداست " به هیچ وجه بدین مفهوم نیست که خدا و عیسی دوشخص هستند که در کنار یکدیگر و بر یک تخت برای قرنها جلوس فرموده اند. این تصور از خدا هم مسخره است و هم ضد کتاب مقدس. روزی یک واعظ گفت که عیسی تنها یک بار پس از صعود خود به آسمان در سمت راست خدا ایستاد و آن زمانی بود که از استیفان استقبال کرد٬ چون استیفان او را " ایستاده " به دست راست خدا دید . باید گفت که این درک درستی از " دست راست خدا " نیست . " دست راست " یک اصطلاح نمادین است که قدرت و اقتدار را می رساند. عیسی گفت: " که تمامی قدرت در آسمان و زمین به من داده شده است" . وقتی که خدا بر زمین تن گرفته و و انسان شد ٬ همه اعمال مقتدرانه خود را به واسطه قدرت و اقتداری که در این انسان بود به ظهور می رسانید . و هم اکنون که عیسی به آسمان صعود کرده است ٬ صاحب تمامی قدرت در آنجا می باشد (متی ٢٨:١٨) بنابراین اصطلاح " عیسی در دست راست خدا " بدین مفهوم است که او صاحب تمامی قدرت و اختیار می باشد و به عبارتی بدین معنا است که عیسی قوت خداست (اول قرنتیان ١:٢۴) ضمنا این نکته را نیز باید به خاطر داشت که عیسی مسیح بیش از یک انسان بود . او هم خدا بود هم انسان ٬ او خدای ظاهر شده در جسم بود (اول تیموتائوس ٣:١۶) .
در اینجا به چند نمونه از کاربردهای نمادین " دست راست " و رابطه آن با قدرت توجه کنید :
" به تحقیق دست من بنیاد زمین را نهاد و دست راست من آسمانها را گسترانید . وقتی آنها را می خوانم با هم برقرار می باشند. " (اشعیا۴٨:١٣)
" زیرا که به دست راست مسکین خواهد ایستاد تا او را از آنانی که بر جان او فتوا می دهند برهاند ." (مزمور١٠٩:٣١)" که بازوی جلیل خود را به دست راست موسی خرامان ساخت و آبها را پیش روی ایشان منشق گردانید تا اسم جاودانی برای خویش پیدا کند . "(اشعیا۶٣:١٢).
" خداوند را همیشه پیش روی خود می دارم. چونکه به دست راست من است ٬ جنبش نخواهم خورد ." (مزمور ١۶:٨). و بسیاری آیات دیگر.
روح القدس
روح القدس یک شخص سوم که متمایز و جدا از پدرو پسر باشد ٬ نیست . روح القدس خداست. ما در یوحنا ۴:٢۴ می خوانیم : " خدا روح است ..." و خدا قدوس است. برای اثبات این مساله که روح القدس خدا است هیچ نیازی به دلائل غیر کتاب مقدسی نداریم. کتب به ما می گویند که روح القدس پدر عیسی است (متی ١:١٨-٢٠)البته لازم است این مساله را یادآور شویم که عیسی خدای مجسم شده است.
عیسی روح القدس است
روزی عیسی شاگردان خود را جمع کرده و به آنها گفت که قرار است به زودی برود ٬ ولی وعده داد که تسلی دهنده دیگری را خواهد فرستاد تا برای همیشه با آنها بماند . این تسلی دهنده دیگر چه کسی است ؟ نام او چیست ؟ آیا صحبت از شخصی غیر از عیسی است ؟ پس در صورتی که چنین باشد ٬ عیسی دیگر حاضر نیست و در درون ما ساکن نمی باشد . اما عیسی گفت : " ... اینک من هر روزه تا انقضای عالم همراه شما می باشم ." (متی ٢٨:٢٠).
عیسی شاگردان خود را در ابهام رها نکرد . او به وضوح از هویت تسلی دهنده دیگر برای آنها صحبت کرد ٬ وی چنین گفت : " شما را یتیم نمی گذارم نزد شما می آیم . " (یوحنا ١۴:١٨)او به آنها گفت که تسلی دهنده دیگری که می بایست بیاید همان کسی است که بین آنها بسر برده است . عیسی قول دا که همان تسلی دهنده در زمان رجعت او در درون آنها ساکن خواهد شد . او درجسم در میان آنها بود و با جسم به آسمان بالا رفت ٬
ولی در پنطیکاست نزول فرمود تا در آنها ساکن شود. به همین دلیل است که می توانیم با جرات بخوانیم : " وقتی که عیسی وارد قلب من شد ..." بنابراین نام تسلی دهنده (روح القدس) عیسی است (یوحنا ١۴:٢۶). نام دیگری وجود ندارد.
تئوری تثلیث
در طول سده های جهالت بشری ٬ انسانها با حکمفرما کردن سنتهای خود باعث شدند تا عظمت ٬ جلال و کبریایی خداوند عیسی مسیح پوشیده بماند . آن کس که گفته بود من اول و آخر هستم ٬ به مقام دوم تنزل داده شد . انسانها پس از سده ها بحث و جدل درباره الوهیت ٬ درباره آموزه ای موسوم به تثلیث به توافق رسیده اند
طبق برداشت فوق خدا از سه شخص متمایز و جدا از هم تشکیل شده است . آنان با ارائه چنین برداشتی ٬ عیسی مسیح را که خداوند همه چیز خوانده شده است به مقام دوم تنزل داده اند.
خدا بی شک با مشاهده نادانی کسانی که با شوقی مذهبی سرودهائی را در ستایش "تثلیث مبارک خدا در سه شخص " می خوانند خشمگین شد . ولی هم اکنون ابرهای تاریک کنار می روند و آموزه رسولان دوباره می درخشد . این آموزه می گوید : عیسی مسیح ٬ خدا و روح ظاهر شده در جسم است ٬ ما با سه شخصیت سرو کار نداریم بلکه با یک شخص واحد.
آموزه تثلیث در واقع ثمره تلاش نافرجام بشر برای توضیح و توجیه راز بزرگ تجسم خدا در جسم است . ولی بشر با ارائه چنینتعریفی این راز را به یک نظریه پوچ مبدل کرده است . اگر پدر ٬ پسر و روح القدس سه شخص متمایز باشند ٬ در این صورت باید گفت که در هر مسیحی سه شخص ساکن است (دوم قرنتیان ۶:١۶ ٬ دوم قرنتیان ١٣:۵ ٬ اول قرنتیان ۶:١٩)و اگر سه شخص ساکن باشد پس باید گفت که هر کدام از آنها (جداگانه) مسیح را زنده کرده است( اعمال ١٣:٣٠ ٬ رومیان ٨:١١ ٬ یوحنا ٢:١٩). در صورتی که مسیح و خدا دو شخص مجزا باشند پس دو کلیسای جدا از هم وجود دارد چون هم صحبت از کلیسای خداست و هم صحبت از کلیسای مسیح . و در صورتی که خدا و روح القدس دو شخص مجزا باشند ٬ پس عیسی دو پدر دارد. خدا پدرش است و روح القدس نیز همینطور (متی ١٨:١۶ ٬ ١:١۶). به علاوه شایان ذکر است که خود عیسی نیز پدر سرمدی خوانده می شود. (اشعیا ٩:۶).
در صورتی که بپذیریم عبارت خدا به هر کدام از این اشخاص به طور مجزا اطلاق می شود ٬ نتیجه می گیریم که سه خدای مجزا داریم ٬ یا بهتر است بگوئیم که هر کدام از آنها یک سوم از خدا هستند. حال آنکه اگر این سه شخص مساوی باشند پس اشعیای نبی یک رویای دروغین دیده است ٬ زیرا می گوید : " پس مرا به که تشبیه می کنید تا با وی مساوی باشم ؟ ... " (اشعیا ۴٠:٢۵). اگر خدا از سه شخص جدا از هم تشکیل شده باشدهر کدام باید یک اسم جداگانه داشته باشند ٬ در حالی که تنها با یک اسم سروکار داریم . پدر یک اسم خاص نیست . پسر یک اسم خاص نیست . و روح القدس یک اسم خاص نیست . واقعیت این است که پطرس بر خلاف تصور برخی ٬ اشتباه نکردوقتی که در روز پنطیکاست تحت الهام روح گفت : " ... توبه کنید و هر یک از شما به اسم عیسی مسیح به جهت آمرزش گناهان تعمید گیرید و عطای روح القدس را خواهید یافت." (اعمال٢:٣٨).
هوش انسانی تا ابد از درک راز عیسی مسیح ناتوان خواهد بود. برای شناخت او نیاز داریم که خدا با نور خود کتب را برای ما باز کند تا او را همانطور که هست بشناسیم. کسی که دید جسمانی دارد نمی تواند با مطالعه متاب مقدس به شناخت این راز نائل شود٬ ولی روح القدس با نور منکشف کننده خود هاله ای به دور کبریایی می کشد و او را به عنوان بزرگ هستم ٬ پدر سرمدی٬ یگانه فرزانه ٬ نجات دهنده ما ٬ آفریننده آسمان و زمین و غیره معرفی می کند (یوحنا ٨۵:٨ ٬ اشعیا ٩:۶ ٬ تیطس ٢:١٣ ٬ اول تیموتائوس ١:١٧ ٬ کولسیان ١:١۶).
زمانی که عیسی مسیح در جسم بود ٬ دنیا را دچار بلاتکلیفی کرد. امروز هم دنیا نمی داند که درباره او چه بگوید. یهودیان او را رد کرده اند چون که او یک انسان بود خود را خدا ساخته بود (یوحنا ١٠:٣٣). آنها مرتب از او می پرسیدند کی هستی؟ این چه نوع انسانی است ؟ لین همه حکمت از کجا آمده است ؟ آیا پسر خدا هستی ؟ آیا پادشاه هستی؟ از کجا آمده ای؟ چگونه ممکن است این مرد که درس نخوانده کتب را بشناسد ؟ این چه کسی است که جرات می کند گناهان را ببخشد ؟ و دنیا امروز نیز نمی داند در مقابل این شخصیت چه کار کند یا چه بگوید . جای تعجب نیست ٬ چون که وی بزرگ و عجیب است . نام عیسی بر هر اسمی برتری دارد و هیچ زبان بشری قادر به وصف عظمت این نام نخواهد بود.
ضد مسیح
شریر برای مخفی نگهداشتن هویت عیسی مسیح از چشمان اهالی دنیا بسیار کوشیده است. و این کوشش او نیز تا حدی توام با موفقیت بوده و خواهد بود ٬ در پایان این دوره همه دنیاعیسی مسیح را رد کرده و ضد مسیح را به جای خدا خواهند پرستید – به جز آنانی که نامشان در دفتر حیات بره ضبط شده است – یوحنا به ما هشدار داده گفت : " و هر روحی که عیسی مجسم شده را انکار کند ٬ از خدا نیست . واین است روح دجال که شنیده اید که او می آید و الآن هم در جهان است. " (اول یوحنا ۴:٣) در اول تیموتائوس ٣:١۶آمده است که خدا در جسم ظاهر شد و اول یوحنا ۴:٢ می گوید عیسی مسیح در جسم آمده است . هنگامی که این دو قسمت را کنار هم قرار می دهیم در می یابیم که عیسی مسیح همان خدا بود که در جسم نازل شد . و در صورتی که ما بخواهیم مقامی غیر از خدای قادر مطلق و خداوندگار زمین به او بدهیم به صفوف ضد مسیح می پیوندیم. در عیسی تمامی پری الوهیت ساکن است (کولسیان ٢:٩ و ١۶: ١٢-١٩ و ١٠:٣٨ و ٢:٨ و کولسیان ٣:١٧).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر